سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهداء شرمنده ایم...

خون شهداء...

اولین بار بود که برای خودش دوست جنس مخالف پیدا کرده بود.

حال عجیبی داشت..

اضطراب، استرس، شوق، خوشحالی، ترس و...

بهش زنگ زد تا باهاش قرار بذاره...

جنس مخالف گوشی را برداشت...

بعد از لکنت و دست پاچگی آدرس را براش گفت

خیابان شهید بهشتی، فرعی شهید باهنر، کوچه شهید فهمیده، پارک شهید رجائی!!!

یه دفعه هر دوتاشون ساکت شدند...

عرق شرم به پیشونیشون نشست...

دوباره آدرس را تو ذهنشون مرور کردند..

خیابان شهید...فرعی شهید..کوچه شهید...پارک شهید..

هر دوتاشون از شدت شرمندگی گوشی را قطع کردند و...

«خدایا به حق خون پاک شهیدانت....»



      

یه مکان لذت بخش و آرامش بخش

یه مکان لذت بخش و آرامش بخش 


 

+گفته بودی که چرا محو تماشای منی انقدر مات که یکدم مژه بر هم نزنی مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی 

+یکی رو به جرم رابطه نامشروع دستگیر کردن قاضی ازش پرسید چرا عفت عمومی رو خدشه دار کردی؟ متهم گفت: اولا: عفت نبود عصمت بود ثانیا: عمومی نبود خصوصی بود. ثالثا: خدشه دار نشد بچه دار شد 

+یکی به پسرش می گه می خواهم برات زن بگیرم پسر میگه: نه .نمیخوام میگه : دختر بیل گیتسه ! نمی خوای ؟ پسر لبخند میزنه و میگه : باشه بعد میره پیش بیل گیتس و می گه :دخترتو عروس نمیکنی؟ میگه: نه میگه : پسر من معاون رییس جمهوره ها بیل گیتس لبخند می زنه و میگه :باشه بعد میره پیش رییس جمهور میگه : معاون نمی خوای میگه: نه میگه : اگه داماد بیل گیتس باشه چطور ؟ رییس جمهور لبخند می زنه و میگه :باشه 

+اعتراف میکنم یه بار سر کلاس خواب بودم... استاد اومد بالا سرم بیدارم کرد...! گفت :خواب بودی....؟؟؟ منم هول شدم گفتم نه استاد دراز کشیده بودم....! هیچی دیگه بچه ها داشتن دسته صندلی رو گاز میزدن 

+لطفا ذهن بستتو باز کن و دهن بازتو ببند مرسی 

+یارو دلستر میخوره میگه: من مست شدم! میگن این مشروب نیست. میگه: میخواستید زودتر بگید، من دیگه مست شدم 




      

ریا



      

تا گل نرگس هست زندگی باید کرد

تصویر + عکس + به + مناسبت + امامت + امام زمان

یا صاحب الزمان (عج) ، تو را به رخ تمام شقایق ها می کشم و می گویم ،

تا گل نرگس هست زندگی باید کرد.

تصویر + عکس + به + مناسبت + امامت + امام زمان

♥ آغاز امامت حضرت ولی عصر (عج) مبارک باد ♥

تصویر + عکس + به + مناسبت + امامت + امام زمان



      

عشق بود و جبهه بود و جنگ بود

تصویر+عکس+درباره شهدا

عشق بود و جبهه بود و جنگ بود
عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود
هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد
مادری فرزند خود را هدیه کرد
در شبی که اشکمان چون رود شد
یک نفر از بین ما مفقود شد
آنکه که سر دارد به سامان می رسد
آنکه که جان دارد به جانان می رسد
دیده ام ، دستی به سوی ماه رفت
بی سر و جان تا لقاءالله رفت
زندگیمان در مسیر تیر بود
خاک جبهه ، خاک دامنگیر بود
آنکه خود را مرد میدان فرض کرد
آمد از این نقطه طی الارض کرد
هر که گِرد شعله چون پروانه است
پیکر صدپاره اش بر شانه است
تن به خاک و بوی یاسش می رسد
بوی باروت از لباسش می رسد
دشمن افکنهای بی نام و نشان
پوکه ی خونین شده تسبیحشان
کار هرکس نیست این دیوانگی
پیله وا می ماند از پروانگی




      
<      1   2   3   4   5   >>   >